خانوم کوچولو و آقایی گلش یکشنبه 86/2/30 ساعت 2:46 صبح
« به نام خداوندگار آرامش دل »
هر که نگاهش را از حرام باز دارد ، دلش آرام خواهد شد .
پیامبر اکرم ( ص )
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه
من باشم و تو باشی و یک شب مهتابی باشه
می خوام برات از آسمون یاسهای خوشبو بچینم
می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم
امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم
اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم
امشب میخوام تاخود صبح فقط برات دعا کنم
برای خوشبخت شدنت خدا خدا خدا کنم
جونم
جونم سعید جونم
جونم
دوستت
دوستت دارم دوستت
دوستت
جونم
جونم سعید جونم
جونم
I say to myself: the Lord is my portion
Therefore I will wait for him.
با خودم میگویم : خدا سهمی از وجود من است
پس به انتظارش خواهم ماند .
سعید جونم دوستت دارم سعید جونم دوستت دارم سعید جونم دوستت دارم
...................................................................................................................
پا وب اول : اگه یادتون باشه قرار بود که من و سعید جان فقط هفته ای یک بار تلفنی حرف بزنیم و بقیه راه های ارتباطی را به روی خودمون ببندیم ... ما خیلی به قول و قرارامون عمل میکنیم باور نمیکنید؟؟ باور کنید این هفته فقط دوشنبه 35 دقیقه تلفنی حرف زدیم سه شنبه هم فقط نزدیک 2 ساعت جمعه هم فقط نزدیک 2 ساعت و شنبه هم نزدیک 2 ساعت !!!! دیدین ما چقدر خوفیم و حرف گوش کن هستیم !!
پا وب دوم : این هفته من و سعید جان رفته بودیم رو بحث های جدی و مهم و کمی فلسفی و ابهام برانگیز
پا وب سوم : قراره یه جزوء عربی بنویسم و بدون اینکه سعید جون بفهمه براش پست کنم تا غافل گیر بشه ( راستی برامون دعا کنید که کنکور قبول بشیم باشه ؟ )
پا وب چهارم : خدای قشنگمون خیلی خیلی دوستت داریم و به خاطر این عشق آسمونی ازت ممنونیم
پا وب پنجم : عزیزک دلم ، آقایی خوشگلم ، همسر خوبو مهربونم خیلی دوستت دارم و تا همیشه همیشه باهات میمونم
پا وب ششم : ( یک سوال و کمی تفکر ) نظرتون درباره این جمله چیه ؟؟ خود را بشناس ای موجود الهی در قالب آدمی .....