خانوم کوچولو و آقایی گلش یکشنبه 86/10/2 ساعت 5:33 صبح
به نام اون خدایی که همیشه هست اما به خاطر تنبلیم بندگیشو نمیکنم
هم اتاقی برس به دادم .... اونی که دل و دینمو برده ... خیلی وقته نکرده یادم ...
هم اتاقی ببین چگونه ... سیل اشکم شده روونه ...درد جانسوزمو به جز تو ... به خدا هیچکی نمیدونه...
هم اتاقی برو طبیب دل بیمارمو بیار ... بهش بگو عاشقش غریبه ... مرده از رنج و انتظار ...
این شعری بود که توی این سه ماه همش با بچه های اتاق ( زینب ، افق ، آذر) گوش میدادیم و وقتی دلمون میگرفت پنهون از چشم همدیگه گریه میکردیم تا مبادا دل اونای دیگه هم بگیره تا مبادا اونا هم سیل اشکشون لبریز بشه چون یه بهونه برای هر کدوم از ما ها کافی بود تا بارونی از اشکو جاری کنیم ... دلم برای اون اتاق 9 متری اون هوای سرد وشبای دلگیر خوابگاه تنگ شده دلم برای تنها قدم زدنام توی اون شهر غریب تنگ شده دلم برای زل زدن به گوشی و شنیدن صدای زنگ و با خوشحالی دویدن توی راه پله ها و یواشکی حرف زدن ها تنگ شده دلم برای شب گشنگی ها و صبح خستگی ها و خط واحد تنگ شده .... دلم برای آرزوی مرگ که هر وقت سوار اتوبوس میشدم و از ته دل آرزوشو میکردم تنگ شده فضای اینجا خیلی گرفته ست .... غربت و تنهاییمو میخوام .
برای باور بودن جایی شاید باشه شاید
برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید
که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره
برای دلواپسیهات واسه سادگیت بمیره
پا وب اول : سلام دوستای گلم متن این دفعه رو دارم الکی مینویسم و هیچ ارزش مادی و معنوی نداره فقط میگم تا بهونه ای بشه برای گریه کردنم تا یکم خالی بشم اصلا این آپ رو جدی نگیرین باش؟؟؟؟
پا وب دوم : یکم دلم گرفته حواسم پرته میگن درس بخون اما نمیگن با این حواس در هم بر هم و اعصاب نصفه نیمه چه طوری درس بخونم ... منم نه نمیارم ... از صبح تا شب یه کتاب جلوم میگیرم و تا جا داره خط خطیش میکنم و بعد مامان میاد تو اتاق و مدام برام آب میوه و کیک و هزار تا چیز میز میاره و کلی قربون صدقم میره که آرهههههههههه دختر کوچیکش داره مثل ( بلا نسبت خر ) درس میخونه نمیدونم میتونم توی این دو هفته که چند روزش رفته این هفتا کتاب رو یه دور خط خطی کنم یا نه ؟؟؟ خدا رو شکر برای تحویل گرفتن کارنامه مثل دوران مدرسه حتما لازم نیست یکی از والدین تشریف داشته باشن و از دستان مبارک مدیر دریافت کنن معدل این ترمم هر چی شد به مامان اینا میگم 16 یا 17 شدم این بزرگترین حسن دانشگاست ...
پا وب سوم : امروز خواهرم با یکی از دوستای قدیمیم که خیلی قبلا باهاش خوب بودم اما سر یه جریاناتی کلا از هم جدا شده بودیم داشت حسابی بگو و بخند میکرد اونم جلو من ... این کارش خیلی اذیتم میکنه کاری ندارم به این که با اون باشه ولی دلم میخواد درک کنه وقتی اسم اون میاد حتی اسمش یاد خیلی چیزای بد می افتم به قدری داغون میشم که دلم میخواد خودمو بندازم زیر یه تریلی 18 چرخ ولی با تمام اینا هر وقت میام ولایت باید چنین چیزی ببینم ... امروز خیلی داغون شدم دلم میخواست کسی که مثل هیچ کس نیست بغلم میکرد تا یه دل سیر تو بغلش گریه کنم و بگم که میترسم ... از این شهر میترسم مدام فکر میکنم یکی یه آجر تو دستشه و میخواد پنجره اتاقمو بشکنه ... وقتی صدای زنگ تلفن بلند میشه تمام بدنم میره رو ویبره نکنه مزاحم باشه ... وقتی میرم بیرون میترسم توی تاریکی یکی بیاد و یه سیلی محکم بخوابونه تو گوشم یا سیگارشو روشن کنه بگیره جلو چشام... مدام صدای خنده های شیطانی کسی توی گوشمه ... از این شهر میترسم میخوام برگردم زنجان اما کسی به حرفم گوش نمیده ... دلم کسیو میخواد که مثل هیچ کس نیست تا بغلم کنه و یه دل سیر تو بغلش گریه کنم ... .
پا وب چهارم : شاید برای مدتی وبلاگ رو اپ نکردم نگران نشین دارم کتابامو خط خطی میکنم .... البته گفتم شاید یه وقت از خوشحالی بال در نیارین شاید دیدین به جای هفته ای یه بار هفته ای دوبار آپ کردم تاریخ زندگی اثبات کرده که هیچ کدوم از کارای من تا دقیقه 90 حتمی نیست ...بوس بوس فعلا خداحافظ
تنها با گل ها ... گویم غم ها را ...چه کسی داند ... زغم هستی .. که به دل دارم ...
به چه کس گویم ... شده روز من ... چو شب تارم ...
نه کسی آید .. نه کسی خواند ... ز نگاهم هرگز راز من ...
بشنو امشب غم پنهانم ... که سخن ها گوید ساز من ...
تو ندانی تنها ... همه شب با گل ها... سخن دل را میگویم من ...
چون نسیمی آرام ... که وزد بر بستان ... همه گل ها را میبویم من ...
چون ابری سرگردان ... میگرید چشم من در تنهایی...
.ای روز شادی ها... کی باز آیی ...
امشب حال مرا تو نمیدانی... از چشمم غم دل تو نمیخوانی ...
خوبه فصل زمستونه و محض شادی دل ما یدونه گل هم نیست تا حداقل غم دل رو به اون بگیم البته بماند که شما از گلم گل ترین بوس بوس شب یلدا و عیدتون با تاخیر مبارک من که از این دوتا جز خواب بهره ای نبردم ( خیلی دلم میخواست با نسترن نصفه نیمه و زهرا جون چت کنم حیف که یاهو مسنجرم داغونه )
دلم برات خیلی تنگ شده اما ...