خانوم کوچولو و آقایی گلش دوشنبه 86/8/28 ساعت 12:16 صبح
بنام خالق شبهای با تو بودن
هیچ عبادتی برتر از عفت شکم و عفت جنسی نیست
امام باقر (ع)
تو در منی و من در توام ...
دیگر از تو جدا نیستم ...
چرا که در تو غرقم
با عاشق شدن کودک باقی خواهی ماندوبا عروج در عشق به بلوغ دست خواهی یافت
falling in love you remain a child ; rising in love you mature.
ماهان و ماهک عزیزمون خیلی خیلی دوستتون داریم
**********
پا وب اول:سلام سلام پشت و پلنگ من. الهی قوفونت بشم که الان داری از پشت تلفن حرفایی که می گم و تو وبلاگ می نیسی .سلام سلام نی نی های خشمل و کوچولوی من .الهی من برای اون چشمای درشت و نانازیتون بمیلم .مامانی این چند روز خیلی خیلی به شما احساس نزدیکی می کرد .ولی حیف ....آقای گلم بابت اون چند روزی که پیشتون بودم و تمام تلاشتون و کردین که بهم خوش بگزره ممننونم. خیلی دوست دارم بوس بوس.(مامانی)
پا وب دوم : سلام به ماه آسمون هفتمم که از چهار شنبه صبح تا تا پنجشنبه ظهر باهام بود .الهی من قوفونش بشم که خیلی اذیتش کردم و ناراحنش کردم .بگشیو بگشیو بگشیو و از بابت همه چیز ازت ممنونم و خیلی خیلی خیلی زیاد دوست دارم (بابایی)
پا وب سوم:سلام به همه دوست جونی های عزیز .شما خوبین؟ما خیلی دلمون برای کامنتاتون تنگ شده .خب اگه یادتون باشه قرار بود ما دو تا کرکس عاشق همدیگرو تو رشت ملاقات کنیم .به امید خدا و دعاهای شما این اتفاق امکان پذیر شد به این ترتیب که خانوم کوچمولو ساعت 12:35 دقیقه رسیدن ترمینال وآقاشون بدو بدو رفتن دنبالشون و بد رفتیم ناهارو دانشگاه إآقایی خوردیم (کباب کوبیده)به ما می گن یه زوج اقتصادی نا موفق.چون توی نهار کم خرج اما توی کارای دیگه پر خرج بودیم.بعد از نهار رفتیم سینما و فیلم کلاهی برای باران و نگاه کردیم اول فیلم خانوم کوچولو بد اخلاقو اخمو شده بود اما آخر ش با خنده و خوب و خوش از سینما بیرون رفتیم چو ن فیلمش خنده دار و جالب بود .شما هم برین بینین حالشو ببرین و بعدش رفتیم برای خرید شام دو نفره و یه مقدار کالباس ومخلفات خریدیم و حرکت به سوی خونه خشملمون (که بخاطر یه شب 35000 تومان پرداختیم)اما کلا خیلی میارزید فدای یه تار موی خودمون .ما سعی کردیم بچه های خیلی خوبب باشیم و زیاد شیطونی نکنیم )فقط یه خورده زیاد شیطونی کردیم .تا فردا صبحش که هر کس رفت خونه خودش وما خیلی دلگیر شدیم و خانومی می خواست گریه کنه اما چون محمد با آقایی بود اول خانومی روش نشد ولی بعد طاقتش تموم شد و از اونجایی که آقایی ماشین داشت تا یه جاهایی دونبال اتوبوس خانومی رفت . قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید(خانوم کوچولو و آقایه گلش)
پا وب چهارم : (چند تا نکته) اولندش مامن شوهر یه کم بهتر شده بود اما چون نا پرهیزی کرد دوباره حالش بد شد از خدای مهربون می خواییم که زود زود زود حالش خوب بشه.دومندش مامان شوهر گل گلاب یه تاپ صورتی خیلی خوشمل واسه عروس کوچولو خریده که خیلی هم بهش میاد .سومندش آقای همسر موهاشون و فشن درست کرده بودن که خیلی خوشمل شده بودن. قوربون همتون .بوس بوس خدا حافظ