• وبلاگ : با تو بودن آرزومه
  • يادداشت : سي و ششمين گل رز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    "يک عصر شنبه خسته و با يک غمِ بزرگ
    از انقلاب يک تنه رفتم سرِ وصال"

    از لحظه هاي فاجعه تا سالهاي سال
    حالا چه مانده غير سکوتي پر از زوال

    حالا چه مانده از شب و از گزمه هاي شب
    غير غبار ترس ويا بغضهاي کال

    ديگر نمانده فرصت آغاز تازه اي
    حتي براي حرف زدن طرح يک سوال

    پرواز را نديده شکستند بال مان
    فصل عبور بود و مرغي شکسته بال

    ?
    در نا گزيرترين لحظه هاي مرگ
    اسم تو مي دويد در اين واژه هاي لال

    تنها پناهِ خستگي کوچه شعرها
    هربار خستگي ز تنم ميگرفت حال

    اينک منم که فراسوي شهر شب
    تکرار مي شوم دوباره به احساسي از محال
    ??
    از شهر چشمهاي تو يک روز مي روم
    يک روز پا به پاي تو تا آن سر خيال

    سلام

    با آخرين پست به روزم

    به ديدنم بيا