سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با تو بودن آرزومه
اساس عقل، پس از ایمان به خداوند ـ عزّوجلّ ـ، دوستی با مردم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

خانوم کوچولو و آقایی گلش  پنج شنبه 86/10/13  ساعت 3:27 صبح

به نام خداوندگاری که خالق ماه آسمانم است

 Text welcome Words


نگاه کردن به کعبه ، و نگاه به چهره والدین و نگاه به قرآن بدون قرائت آن عبادت است
 امام باقر ( ع )


کاش تاریکی مرا با نور خود روشنی بخشی
دوستت دارم Hearts # 207930

Hearts # 211020
کاش هستیم را با حضورخود معنا بخشی
Hearts # 207930دوستت دارم 
 

پا وب اول : شلام  ماه من خوشمل من آقایی نازم Top Hat Yellow Smiley Face w/ Mustache # 221385... شلام نی نی جون جونی های جیگمل مامام باواییBaby w/ Pacifier Yellow Smiley Face # 221366Baby w/ Pacifier Yellow Smiley Face # 221366 . شلام Cheerleader Yellow Smiley Face # 220948دوس جونای خوف و گل گلاب همگی خوبین ؟
پا وب دوم :خبرداغ.Farting Fire Green Jumpy Face # 220858... مامامی جمعه میخواست بره قشم بابایی آقا هم چهارشنبه میخواست بره کرمان منم دیدم خونه خالی ، فرصت هم عالی ، جای آقایی خالیYellow Smiley Face w/ LOL Sign # 221213یکم به گولبولای مغزم فشار آوردم و دیدم باید حتما آقای همسر رو به ولایت دعوت کنمWinking Yellow Smiley Face # 221588 عزیز دلم از اونجایی که خیلی مهربونه و برای اینکه خستگیهام خوف بشه گفت میام Jumping Bouncing Yellow Smiley Face # 220849چهارشنبه که بابا رفت ظهرش ساعت 2 سعید جون حرکت کرد ( با سواری اومد تازه به جای 8 تومن  5 تومن داد تا تهران لی لی لی لییییییییGOOD LUCK Yellow Smiley Face # 221229 ) شبش دوس جون خواهرم ( امیر خان Exclamation Mark # 221231) برای شام دعوت شدن و مامان خانوم برای اولین بار آقا امیر رو دیدن البته من فقط سوپ و یه مقدار سالاد خوردم آخه میخواستم صبر کنم تا عمرم بیاد با اون شام بخورم که آقای خوشملم ساعت 1 بامداد رسیدن Dancing Beige & Brown Dog # 220975اوخیش اوخیش که چقده پلیور و کفش جدیدشون بهشون میومد مثل فرشته ها شده بود البته از جنس مذکرش Angel Yellow Smiley Face # 221108اول شام خوردیم یکم خندیدم بعد رفتیم لالا Long Tongue Green Frog Face # 221545( لفطا این تیکه رو مجرد ها نخونن Suspicious Yellow Smiley Face Girl # 221117بد آموزی داره Caffeinated Yellow Smiley Face # 221097) هر چند که مامامی خانوم جای عزیزک دل منو توی سالن پهن کرده بود ولی ما با کمال پررو یی خواهر گرامی رو شوت کردیم تو سالنFunny Face Yellow Smiley # 220893 و دوتایی تو اتاق ( اتاق من و خواهرم ) خوابیدیم مامان هم دیده هیشی نگفت ما هم زیاد شیطونی نکردیم ( این جزء افعال معکوس بودRed & Whtie ! Sign # 221228 )

پا وب سوم : مامامی خانوم جمعه صبح ساعت 6 رفتن به سوی قشم و آقا امیر هم ساعت 7 صبح بدو بدو Animal # 196892اومدن خونه ما Mad Pouting Yellow Face # 221507خلاصه همگی ساعت 10 از خواب بیدار شدیم و بعد از احوال پرسی و آشنا شدن باجناق ها با هم رفتیم صبحونه ( نیمرو و کره و پنیر و عسل ) ساعت 11:30 خوردیم کلی هم مسخره بازی همگی در آرودیم راستی یکی از دوستای مشترک من و خواهرم رویا هم خونه ما بود ( چند روزی مهمونمونه ) واسه ناهار هم امیر و ثمره ( خواهرم ) غذا درست کردن که ساعت 4 خوردیمReady to Eat Yellow Smiley Face # 220962 شام هم سفارش دادیم و آقاامیر 11 شب رفتن ولی شب باحالی بود کلی  رقصیدیم و مسخره بازی در آوردیم The Wave Yellow Smiley Faces # 220965آخر شب هم آقای همسر واسه ما سه تا دختر، هی خاطره از خودش ول میکرد راستی خیلی خوشحالم که رابطه دوتا باجناق ها با هم خوفه Chair Beating Yellow Smiley Face # 221002

پا وب چهارم : آقا صبح از خواب بیدار شدیم دیدم به به به به آقا امیر خان باز میخوان خونه ما چت بشن Rolleye # 196210این دفعه من و سعید جان رفتیم هم ظرفای دیروز ناهار و شام رو شستیم هم ناهار زرشک پلو با مرغ درست کردیمSad Yellow Face w/ HELP Sign # 221227 ( خیلی هم خوشمزه شده بودReady to Eat Yellow Smiley Face # 221340 ) ساعت 3 ناهار رو خوردیم و کلی فیلم و عکس گرفتیم همگی با هم بعد خانواده ها از هم جدا شدن تا یکم لالا کننSleeping Zzzz Blue Face # 221094 و در آخر ساعت 5 غروب عزیز دل من و دوس جون خواهرم آماده رفتن شدن Yellow Smiley Face MISS YOU! # 221222الهی من بیمیلم برای قند عسلم آخه این سری خیلی خوشمزه شده بود ... کلا این سری خیلی عالی بود حس میکنم سه روز با سعید زندگی کردم واقعا زندگی با سعید جون طعمش خیلی خوب و دوست داشتنیه دوستت دارم  راستی سعید جون کلی عکس و کارت پستال برام آورده ...

پا وب پنجم : آخرین روز که سعید جون میخواست بره من کیسه زباله ها رو دادم بهش تا بزاره دم در اما سعید اینقدر حواست پرت و گیج شده بود که داشت اشغالارو با خودش میبرد تهران Crazy Eyes Orange Face # 221136.. از دوس جونای گلمم Purple Flower Smiley Face COOL # 221187ممنون که خیلی باهام همدردی کردن خداروشکر با کمک سعید جون الان حالم خیلی خوفه و حسابی درس خوندمGraduate Smiley # 221358 برای همه دانشجوتیی که امتحان دارن دعا کنید مواظب خودتون باشین 

 



خانوم کوچولو و آقایی گلش  یکشنبه 86/10/2  ساعت 5:33 صبح

به نام اون خدایی که همیشه هست اما به خاطر تنبلیم بندگیشو  نمیکنم

 

هم اتاقی برس به دادم .... اونی که دل و دینمو برده ... خیلی وقته نکرده یادم ...

هم اتاقی ببین چگونه ... سیل اشکم شده روونه ...درد جانسوزمو به جز تو ... به خدا هیچکی نمیدونه...

هم اتاقی برو طبیب دل بیمارمو بیار ... بهش بگو عاشقش غریبه ... مرده از رنج و انتظار ...

 

این شعری بود که توی این سه ماه همش با بچه های اتاق ( زینب ، افق ، آذر) گوش میدادیم و وقتی دلمون میگرفت پنهون از چشم همدیگه گریه میکردیم تا مبادا دل اونای دیگه هم بگیره تا مبادا اونا هم سیل اشکشون لبریز بشه چون یه بهونه برای هر کدوم از ما ها کافی بود تا بارونی از اشکو جاری کنیم ... دلم برای اون اتاق 9 متری اون هوای سرد وشبای دلگیر خوابگاه تنگ شده دلم برای تنها قدم زدنام توی اون شهر غریب تنگ شده دلم برای زل زدن به گوشی و شنیدن صدای زنگ و با خوشحالی دویدن توی راه پله ها و یواشکی حرف زدن ها تنگ شده دلم برای شب گشنگی ها و صبح خستگی ها و خط واحد تنگ شده .... دلم برای آرزوی مرگ که هر وقت سوار اتوبوس میشدم و از ته دل آرزوشو میکردم تنگ شده فضای اینجا خیلی گرفته ست .... غربت و تنهاییمو میخوام .

برای باور بودن جایی شاید باشه شاید

برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید

که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره

برای دلواپسیهات واسه سادگیت بمیره



پا وب اول : سلام دوستای گلم متن این دفعه رو دارم الکی مینویسم و هیچ ارزش مادی و معنوی نداره فقط میگم تا بهونه ای بشه برای گریه کردنم تا یکم خالی بشم اصلا این آپ رو جدی نگیرین باش؟؟؟؟

 

پا وب دوم : یکم دلم گرفته حواسم پرته میگن درس بخون اما نمیگن با این حواس در هم بر هم و اعصاب نصفه نیمه چه طوری درس بخونم  ... منم نه نمیارم ... از صبح تا شب یه کتاب جلوم میگیرم و تا جا داره خط خطیش میکنم و بعد مامان میاد تو اتاق و مدام برام آب میوه و کیک و هزار تا چیز میز میاره و کلی قربون صدقم میره که آرهههههههههه دختر کوچیکش داره مثل ( بلا نسبت خر ) درس میخونه نمیدونم میتونم توی این دو هفته که چند روزش رفته این هفتا کتاب رو یه دور خط خطی کنم یا نه ؟؟؟ خدا رو شکر برای تحویل گرفتن کارنامه مثل دوران مدرسه حتما لازم نیست یکی از والدین تشریف داشته باشن و از دستان مبارک مدیر دریافت کنن معدل این ترمم هر چی شد به مامان اینا میگم 16 یا 17 شدم این بزرگترین حسن دانشگاست ...

پا وب سوم : امروز خواهرم با یکی از دوستای قدیمیم که خیلی قبلا باهاش خوب بودم اما سر یه جریاناتی کلا از هم جدا شده بودیم داشت حسابی بگو و بخند میکرد اونم جلو من ... این کارش خیلی اذیتم میکنه کاری ندارم به این که با اون باشه ولی دلم میخواد درک کنه وقتی اسم اون میاد حتی اسمش یاد خیلی چیزای بد می افتم به قدری داغون میشم که دلم میخواد خودمو بندازم زیر یه تریلی 18 چرخ ولی با تمام اینا هر وقت میام ولایت باید چنین چیزی ببینم ... امروز خیلی داغون شدم دلم میخواست کسی که مثل هیچ کس نیست بغلم میکرد تا یه دل سیر تو بغلش گریه کنم و بگم که میترسم ... از این شهر میترسم مدام فکر میکنم یکی یه آجر تو دستشه و میخواد پنجره اتاقمو بشکنه ... وقتی صدای زنگ تلفن بلند میشه تمام بدنم میره رو ویبره نکنه مزاحم باشه ... وقتی میرم بیرون میترسم توی تاریکی یکی بیاد و یه سیلی محکم بخوابونه تو گوشم یا سیگارشو روشن کنه بگیره جلو چشام... مدام صدای خنده های شیطانی کسی توی گوشمه ... از این شهر میترسم میخوام برگردم زنجان اما کسی به حرفم گوش نمیده ... دلم کسیو میخواد که مثل هیچ کس نیست تا بغلم کنه و یه دل سیر تو بغلش گریه کنم ... .

پا وب چهارم : شاید برای مدتی وبلاگ رو اپ نکردم نگران نشین دارم کتابامو خط خطی میکنم .... البته گفتم شاید یه وقت از خوشحالی بال در نیارین شاید دیدین به جای هفته ای یه بار هفته ای دوبار آپ کردم تاریخ زندگی اثبات کرده که هیچ کدوم از کارای من تا دقیقه 90 حتمی نیست ...بوس بوس فعلا خداحافظ

تنها با گل ها ... گویم غم ها را ...چه کسی داند ... زغم هستی .. که به دل دارم ...

 به چه کس گویم ... شده روز من ... چو شب تارم ...

 نه کسی آید .. نه کسی خواند ... ز نگاهم هرگز راز من ...

بشنو امشب غم پنهانم ... که سخن ها گوید ساز من ...

تو ندانی تنها ... همه شب با گل ها...  سخن دل را میگویم من ...

 چون نسیمی آرام ... که وزد بر بستان ... همه گل ها را میبویم من  ...

 چون ابری سرگردان ... میگرید چشم من در تنهایی...

.ای روز شادی ها... کی باز آیی ...

 امشب حال مرا تو نمیدانی...  از چشمم غم دل تو نمیخوانی ...

 

خوبه فصل زمستونه و محض شادی دل ما یدونه گل هم نیست تا حداقل غم دل رو به اون بگیم البته بماند که شما از گلم گل ترین بوس بوس شب یلدا و عیدتون با تاخیر مبارک من که از این دوتا جز خواب بهره ای نبردم ( خیلی دلم میخواست با نسترن نصفه نیمه و زهرا جون چت کنم حیف که یاهو مسنجرم داغونه )


دلم برات خیلی تنگ شده اما ...



<      1   2      

گل های پیشین ما

سومین گل نرگس
[عناوین آرشیوشده]


 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت

پیوندهای روزانه
هیچ کس وجودمان ( دختر برفی و پسر برفی ) وبلاگ دیگه من و آقایی [356]
[آرشیو(1)]



اوقات شرعی


تعداد کل مهمونا
197780
تعداد مهمونای امروز
19
تعداد مهمونای دیروز
3

درباره ما
با تو بودن آرزومه
خانوم کوچولو و آقایی گلش
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم ... تو را به جای همه روزگارانی که زیسته ام می دوست دارم ... تو را بخاطر نخستین گناه دوست می دارم ... تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم ... تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست می دارم ...
لوگوی خودم
با تو بودن آرزومه


لوگوی دوستان




دوستان
پت و مت
سال های دور از تو ( آزاده )
پرواز بی انتها ( مهدی )
من و خلوت دل ( فاطمه )
غربت تنهایی ( مریم و علیرضا)
غروب عاشقان ( مریم )
من و پسرم آرین ( لیلا )
مامان کوچولو ( شیما )
پرنده آزاد ( نسترن )
آیدا کوچولو
پاپیون صورتی ( هدیه )
اشکان کوچولوی شیطون ( بهاره و اشکان کوچولو )
مسافر تنهایی(علیرضا)
عاشقانه ترین لحظات هر انسان ( آرزو )
کویر
زیگول!
جیگر تو
وروجک مامان = آرش ( آرزو )
شبنم محبت ( هادی )
پاتوق ( ناز خانم )
حرف های یه دختر غمگین ( یاسمین )
عاشقانه ها ( سعید )
دختر برفی
اوشو..من.. آرام آرام تا خدا ( وحید )
فقط خودم فقط خودت (تینا و امین )
درد و دل عاشق و معشوق
بابا لنگ دراز ( جودی اسپرت نارنجی )
بهشت من ( پیشو و فیشو )
من و پسرم ( هدیه )
اندکی صبر سحر نزدیک است ( رز شکسته )
آتش کاروان ( محمد )
آشیانه سبز ما ( آقای دکتر و خانوم مهندس )
من و آقای همسر ( لیلا )
همه وجودم ( خانومی و آقایی )
دوباره دل هوای با تو بودن کرده ( شیدای شیرین و رویای شیرین )
ق ل ب ه ا ی ... ع ا ش ق ( علیرضا و زهرا )
عشق من برای همیشه ( دختر مرداد )
حرف آخر ( داش حسین )
عاشقانه ها ( سعید وبلاگ جدیدش)
اینبار دزیره مینویسد
مهدیار موش کوچولو ( مامان مریم )
نشانه وقار ( ستاره سهیل )
خونه عشق ما ( بهاره )
آقاچه و خانمچه
داستان عشق ما ( کامیار و آزاده )
خاطرات من و همسرم ( رها )
آقاهه و خانمه
سعید + شیما = ما
پریسا تروخدا نرو ( شایان )
سید و خانوم ( مریم و محمد )
لیلی و مجنون


حضور و غیاب
یــــاهـو



آرشیو
خونه عشق ما
خونه عشق ما در فروردین 1386
خونه عشق ما در اردیبهشت 1386
خونه عشق ما در خرداد 1386
خونه عشق ما در تیر
خونه عشق ما در مرداد 1386
خونه عشق ما در شهریور 1386
خونه عشق ما در مهر1386
خونه عشق ما در آبان 1386
خونه عشق ما در آذر1386
خونه عشق ما در دی1386
خونه عشق ما در اسفند1386
خونه عشق ما در فروردین 1387


اشتراک